آیدین آیدین، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

آیدین عزیزم

بدون عنوان

مادر بزرگ عزیزم به سفر ابدی رفت خدا رحمتش کنه این غم بزرگ رو به مادر عزیزم تسلیت میگم .خدا رحمتش کنه ما به اون میگفتیم بی بی خیلی بانوی با خدایی بود تا قبل از اینکه آلزایمر بگیره همیشه سه ماه از سال روزه بود هیچ وقت نمازش قضا نمیشد همیشه دعا میکرد زمین گیر نشه .خوش به سعادت اون که تو ماهی که همه مهمون خدا هستن رفت پیشش .تو ماهی که هر که یه آیه از قران بخونه ثواب هزار آیه تو ماه دیگه رو داره خدا رحمتش کنه. با رفتن بی بی من دیگه نه مامان بزرگ دارم و نه بابا بزرگ خیلی سخته از محبت همچین آدمای نازنینی بی نصیب شی .امیدوارم سایه این دوتا مامان بزرگ و یه بابابزرگ مهربون همیشه بالای سر پسر نازنینم باشه الهی آمین. ...
26 مرداد 1391

نور چشمم

سلام زندگی مامان و بابا مهربون من این روزا ماشاالله هزار ماشاالله خیلی شیطون شده شیطونکم دوست داره از همه چی بالا بره حتی وقتی بغل باشه از سرو کول آدم .دیگه کاملا چهار دست و پا میره سرعتش هم خوب شده با پدر گرامیش بازی های المپیک رو میبینن وقتی بابا میگه برای ایرانی ها دست بزن زودی براش دس دسی میکنه قربونش برم.یه صبح قبل از اذان صبح بیدار شده بود و با صدای بلند میگفت ات ات منظورش ساعت بود بابا میگه یعنی پاشین دیگه اذان گفت ایشالا هیچ وقت پسرم نماز صبحت قضا نشه که اینقدر سحرخیز هستی .عاشق ساعت هستی خونه هر کی بریم تو خونشون دنبال ساعت میگردی و یکسره میگی ات ات .مامان برات یه ساعت کاغذی درست کرد بلافاصله که نشونت دادم گفتی ات الهی من فدای...
25 مرداد 1391

هشت ماهگی نفسم

مینویسم به تو که زیباترین گل و درخشان ترین ستاره ای گل نازم هشت ماهگیت مبارک خدایا شکرت حال پسرم بهتر شده و ماشاا... هزار ماشاا... شیطون تر شده.کارای جدیدی که یاد گرفته اینه که دست به لبه مبل میگیره و بلند میشه و از این ور مبل تا اون ور با احتیاط کامل میره  ماشاا... سرعت سینه خیز رفتنش خوب شده و یه کوچولو چهار دست و پا میره .عاشق ددر رفتنه تا یکی میگه بریم سریع میره بغل اون و بغل هیچ کس نمیاد حتی مامان وباباش .عصرا حتما باید یه سر بره بازی فوتبال بچه های مجتمع رو ببینه و از خوشحالی جیغ بکشه.از صدای موتور خیلی تعجب میکنه قربون پسرم بشم من که خیلی آقاست غذا خوردنش هم خدارو شکر بهتر شده .هشت ماه از زندگی با تو میگذره هر...
8 مرداد 1391

مامان ناراحته عزیزم

سلام به مهربونم عزیز دلم یه چند روزی میشه حالت خوب نیست یه کوچولو مریض شدی الهی مامان فدات شه خیلی خیلی ناراحتم آخه میدونی مامان بهت ماست پرچرب داده به معده شما سازگار نبوده ودکتر هم به مامان و هم به شما عزیزم لبنیاتو ممنوع کرده آخه شما خیلی بد غذا میخوری اونم با هزار ترفند یه روز که بهت سوپ دادم بعد از اون یه قاشق ماست دادم شما هم با اشتها خوردی منم که تا حالا ندیده بودم شما چیزی رو با اشتها بخوری یه قاشق دیگه دادم و کلی خوشحال شدم واصلا متوجه نبودم ماست پرچربه و شما از همون روز مریض شدی تا الان دوبار آزمایش دادیم فردا میریم دکتر تا برامون برنامه غذایی بدن امیدوارم چیز خاصی نباشه خدا کنه تو این ماه مبارک همه مریضا شفا پیدا کنن الهی آمی...
2 مرداد 1391
1